۱۳۸۸ اسفند ۲۹, شنبه

آخرین حرف 88

نوروز 89 آمده است.این عدد تقارن خاصی برایم دارد. در آخرین ساعت سال 59 به دنیا آمده ام.امسال در آستانه ورود به سی سالگی نوروز متفاوتی را پشت سر می گذارم.خوب یادم هست هر سال(لاقل این سالهای اخیر) همین لحظات-دو سه ساعت مانده به سال تحویل-چقدر دلشوره داشتم.احساس می کردم گم شده ام یا در گردابی افتاده ام.اما حالا، در آستانه اضافه شدن 3 رقم به دهگان عمرم آرامم و فکر میکنم در جریان پیوسته زمان شناورم.روزهای خوبی پشت سر گذاشته ام و روزهای خوبی احتمالا در انتظارم است.کاستی ها جزیی از ماهیت دنیا است و مشکلات طعم دهنده لحظه های خوبند.در کل مزخرف برای گفتن زیاد است به جایش باید تا می توان حالش را برد از این دنیای درهم!

آخر حرف اینکه آروزها دارم تو دوستی که گاه و بیگاه اینجا را می خوانی سالی پر از کامیابی و خوش حالی در پیش داشته باشی.پر از لحظه های عمیق و جاودانه.شاد باشی و پیروز.

۱ نظر:

ش.ج گفت...

«سال و فال و مال و حال و اصل و نسل و تخت و و بخت
بادت اندر شهرياري،‌ بر قرار و بر دوام
سال خرم فال نيك مال و وافر حال خوش
اصل ثابت نسل باقي، تخت عالي بخت رام»

دوست جون امیدوارم این لحظه های خوشت همیشگی باشه:*