این هفته قطار،اراک،قطار،یک فیلم کامل دیدم.فیلم نازارین از لوئیس بنوئل Luis Bunuel - Nazarin
راستش فیلم که تمام شد شوکه شدم.شروع و میانه های فیلم وعده یک فیلم روایی از زندگی قدیسی را می داد. فیلمهایی که زندگی قدیسان مسیحی را روایت کرده اند دوست داشته ام. انگار در روح کلی فیلم همه آنها شباهت های اساسی با هم داشته اند. در واقع بنوئل همان روح حاکم بر آن فیلم ها در این فیلم پیاده سازی کرده است. اما خط شیب پایانی فیلم نشان داد بنوئل حرف دیگری دارد. به نظرم رسید او به نقد حرکت دین اساطیری یا هر گونه حرکت تقدیری پرداخته است. به بیانی دیگر او روایت می کند در بستر ظهور یک قدیس ممکن است اتفاقا قدیسی ظهور نکند، ممکن است انسانی راهش را اشتباه برود و خودش را نابود سازد. این نگاه می تواند چهارچوب متفاوتی باشد برای درک قصه تمام قدیسان. وقتی چنین بستر تصادفی برای ظهور یک قدیس یا قربانی شدن یک انسان قائل باشیم آنگاه شاید به آنجا برسیم که کلیت قضیه برایمان چالش برانگیز باشد.
از هوشندی اش در روایت و طرح ایده خوشم آمد.آرامشش را موقع گفتن حرفش حفظ کرده.
از هوشندی اش در روایت و طرح ایده خوشم آمد.آرامشش را موقع گفتن حرفش حفظ کرده.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر