۱۳۸۹ مرداد ۱۱, دوشنبه

چه دانستم که این سودا مرا زین سازد مجنون

فکر می کنم اگر مولوی در عهد ما می زیست یک شعر جانانه در لعن و هشدار به شغل می سرود.عجیب ره زن است و ویرانگر این شغل. تو را می برد و می کشد مثل گردابی. تا به خود آیی شده ای چرخ دنده این "جهانِ برای خودش پیش رو". سخت است در میان این چرخ دنده ها برای خودت باشی. خودت را بسازی. واقعا کسی شوی برای خودت. سخت است، سخت است. بس لعنتی است.حواست باشد،حواست باشد امیر.

هیچ نظری موجود نیست: