امشب می خواستیم با دوستی جلسه تفریحی چهار نفره برقرار کنیم.3 نفر بودیم و نفر چهارم را هر چقدر گشتیم نتوانستیم پیدا کنیم.یک روش قدیمی داشتم که آن را پیشنهاد دادم.لیست تلفن داخل گوشی موبایلمان را باز کردیم و لیست را از بالا تا پایین مرور کردیم که یکی را پیدا کنیم.هیچ آدم مناسبی نبود.دوره های زندگی می گذرند.گاهی تنها تریم و گاهی دورمان شلوغ است.چند روز قبل داشتم فکر می کردم چقدر وحشتناک است اگر تنها بودن را بلد نباشی.چقدر ذلیل خواهی شد.چه بلاهایی ممکن است سر خود بیاوری فقط به خاطر نداشتن این مهارت. امروز حالم از وقت تلف کردن به هم می خورد.ساعت 11 آمدم سرکار و مدام از خودم می پرسم این دو سه هفته اخیر،این هفته اخیر چه کار درست حسابی کرده ای؟کارهای کوچکی کرده ام ولی از خودم راضی نیستم.چقدر از وقتم را پای اینترنت گذرانده ام؟باید خودم را جمع کنم،باید جدی تر بگیرم. و در آخر یک دیالوگ بامزه،دیروز در حضور همکار متاهلی که خیلی کم از اصفهان می آید مثل همیشه با آه گفتم با زندگیمون چه کار کنیم؟بلافاصله جواب داد:اگه زن و بچه داشتی می گفتی چطور زنده بمونیم؟ چیز خاصی نمی خوام بگم فقط برام جالب بود. *عنوان کاری از محسن نامجو |
مطالب جدید تر در http://amiraskari.blog.com كوچه هاي بن بست در ذهن ما هستند بيهوده به بزرگراهها نيانديشيم
۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۶, یکشنبه
یک جان و صد آه*
ایده ای از
امير عسکری
در
۱۶:۴۶
با ایمیل ارسال کنیداین را در وبلاگ بنویسید!همرسانی در Xدر Facebook به اشتراک بگذاریداشتراکگذاری در Pinterest
برچسبها:
خاطرات,
شکایت از خود,
یادداشت های شخصی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۵ نظر:
kheili jaleb bod ama nafhamidam akhar yani zano bache dashtan khobe ya bad?
نظر شخصی من اینه که کمتر اشتباهی در تاریخ بشر به بزرگی این اشتباه هست.;)
من دقيقا منظورتونومتوجه نميشم پس شماميگين ازدواج خوب نيست،شايد،نظري ندارم!چون تجربه اش نكردم،اماتادلتون بخادفهميدم تنهايي بده،افتضاحه،پس ازدوا هرچي ام نداشته باشه حداقل منوازتنهايي درمياره.فكركنم اين به همه چي بيارزه
خوشحال ميشم بياين وبلاگ منم،اين آدرسشه
www.coffesarcheshme.parsiblog.com
ازدواج یعنی انجام دادن هر کاری برای متهفر شدن از یکدیگر! شوپنهاور
ta vaghti mojarad budam khub budam va az hame chiz ham razi budam alanam ke ezdevaj kardam hame chiz khub va razi konandast.
ارسال یک نظر