"هفته داستان نویسی" نامی بود که در ابتدای این هفته روی آن گذاشتم.خوب برگزار شد و تقریبا به هدفم رسیدم.تمرکز خوبی داشتم و کار خوب پیش رفت.پنج روز متمرکز روی داستان.سه یا چهار سال پیش نگرانی ام این بود که نمی توانم خودم را مجبور کنم به نشستن پشت میز برای داستانی و جلو بروم. حدود شش ماه پیش به ذهنم رسید روشهای عملی برای ایجاد حال داستان نویسی در خود پیدا کنم و در موردش ایده هایی نوشتم.خوشحالم که لاقل این هفته توانستم از همان روشها استفاده کنم.امروز داشتم به رابطه ارائه کار خوب و این روش مدیریت شده ایجاد حال داستان نویسی فکر می کردم.فکر می کنم چیزهایی که در مورد نبوغ آنی و لحظه نزول داستان بر داستان نویس می گویند افسانه است.باید بهترین تلاشت را کنی و در نهایت گاهی خوب می شود و گاهی بد...
شکایت:گاهی فکر می کنم در داستان نویسی هم آن عمق و جدیتی که لازم است ندارم.باید به درمانهای آسانگیری فکر کنم...
شکایت:گاهی فکر می کنم در داستان نویسی هم آن عمق و جدیتی که لازم است ندارم.باید به درمانهای آسانگیری فکر کنم...
۱ نظر:
Ajab donyae dari. Jozeeyate zehnet o rahat minevise ( mesle hamoon peyda kardane raveshe oomadane hese neveshtan) va ba etemad be nafse BALA va shojaat rahat minevise, va midi bagheye bekhoonan.nemidoonam shayad marboot mishe be mahe tavalodet.
ارسال یک نظر