راستش این از آن چیزهایی است که نمی شود با کلمات حق مطلب را برایش ادا کرد. مدتی است فکر می کنم و به وضوح می بینم داشتن یک رابطه عاطفی خوب چقدر وابسته به خواست آگاهانه ما است. شاید در قدم اول لازم باشد یکجور همنوایی روحی وجود داشته باشد. اما حتی کشف و شکوفایی همین همنوایی هم وابسته به خواست خود ماست. خیلی راحت اگر حواست نباشد رابطه می تواند روزهای خوبش را پشت سر بگذارد و چیزی نه چندان دوست داشتنی شود و چقدر راحت می شود با کمی آگاهی به خودت، محیط و خواستهای دو طرف، یک رابطه را در وضعیت خوبش ادامه داد.هنر این نیست که روزهای اول خوبی داشته باشید، هنر این است که روزهای خوبتان بیش از اینها ادامه داشته باشد و این خدا وکیلی قابلیتهایی در دو طرف می خواهد، قابلیتهایی که هر رابطه ای را نجات می دهند.در نهایت فکر می کنم رابطه خوب و شیرین، بیچاره!، چیز زیادی از ما نمی خواهد،این ما هستیم که چیزهای کوچکی را نمی بینیم و چند قدم جلوتر دل و فکرمان را دغدغه های خیلی بزرگتر از سر ناکاهی ها پر می کند.
۲ نظر:
hamishe ziba, nokte ha ro misanje. Mamnoonam ke gere haye zehnam o baz mikoni.
ناشناس! الکییییی؟!;)
ارسال یک نظر