۱۳۸۹ شهریور ۱۸, پنجشنبه

تزریق

1.این روزها به این فکر می کنم چه اتفاقی دارد برای ذهن ما می افتد.به نظرم می رسد در یک جور عدم قطعیت حاصل از ورودی زیاد ذهن، نگاه به همه چیز نسبی شده است و غیر قطعی.در مورد نگاه مذهبی خصوصا.داشتم فکر می کردم اگر بپذیریم این اتفاق حاصل رسانه هاست چه می شود با آنها کرد؟
2.نمی توانم با این ویژگی محیطم کنار بیایم که همه چیز را به عادت تبدیل می کند و رسم.برای عید نوروز شوق دارم که به همه تبریک بگویم و از طراحی یک متن اس ام اس دلچسبم برای این کار استفاده می کنم.اما وقتی میبینم به هر مناسبتی عده ای از این اس ام اس ها(آن هم کپی همدیگر و غیر خلاق)استفاده می کنند و به نظر می رسد برایشان یک جور وظیفه یا رسم شده است از خودم می پرسم چرا؟
3.فیلم Inception  را دیدم.اگر دیده باشید یک ایده بسیار شجاعانه که بیشتر شبیه یک خواب غیر ممکن است پیاده سازی کرده است. اینکه کریستوفر نولان آدمی است با این همه شجاعت برای پیاده سازی ایده های متفاوت(آن هم با کیفیت خوب) تحسینم را برمی انگیزد.

هیچ نظری موجود نیست: