۱۳۸۹ خرداد ۱۲, چهارشنبه

دلم برای چی تنگ میشه؟

الف.چند روز پیش با دوستی حرف می زدیم از اینکه چی می تونه زندگی رو تحمل کردنی کنه.به نظرم رسید اگه آدم چیزی داشته باشه که براش دلش تنگ بشه شاید همیشه بشه زندگی رو تحمل کرد.یه چیزی که دلمون بخواد بهش برسیم یا دوباره بهش برسیم.اونوقت لاقل برای مدتی دوباره حالمون بهتر خواهد بود.مثل سفر یا یه آدم یا جای خاصی.اون روز حس می کردم دلم برای خونه ام،برای خونه تنهاییم تنگ شده.
ب.جالبه ها!بعضی آدمها از بهترین کار زندگیشون تلخ ترین چیز رو می سازند.یک نمونه!یک نفر رو می بینم که دوست داره قید پول بیشتر،راحتی بیشتر رو بزنه و در محیطی برای کار بمونه که بیشتر دوستش داره.ولی حاضر نیست اینو صادقانه به خودش بگه.مدام رنج می کشه از اینکه چرا کوتاهی می کنه و به شرایط متفاوت وارد نمیشه.جالبه!می تونست با افتخار داد بزنه من همچین معامله ای کردم و به خاطر این شجاعتش نسبت به خودش و محیط کاری که توش مونده حس خوبی داشته باشه.ولی به جاش مدام رنج می کشه و تکذیب می کنه.راستش مدام آدمهایی رو می بینم که بلد نیستند برای هر کاری که می کنند اعتماد به نفس داشته باشند و بهش افتخار کنند.به جاش مدام چک می کنند نظر بقیه چیه و یه دفعه کسی گیر نده!

پی نوشت:منتظر یک سفرم....

هیچ نظری موجود نیست: