۱۳۸۹ تیر ۲۷, یکشنبه

کوتاهی

1.همیشه ترسیده ام از اینکه آدم اشکال گیر و منفی بافی باشم.باید ترمزش را بکشم.
2.احساس می کنم گذشته،پشت سرم چقدر کش آمده است،چه طولانی شده زندگی و چقدر خاطرات.چقدر قصه.
3.بارها خواسته ام از گوشی موبایلم تشکر اساسی کنم.این سالها به دنبال کردن ادبیاتم و به راحت تر زندگی کردنم خیلی کمک کرده.دیروز خراب شده بود و جاهایی که به دردم خورده جلوی چشمم رژه می رفت.در هر فرصت کوتاهی با آن،داستان می خوانم،فیلم می بینم،لغت انگلیسی یاد می گیرم و داده هایی به دست می آورم.
4.این روزها کمی تک بعدی شده ام.فکر اصلی ام شده درس و فوق و مقاله و رویای ادامه... باید برگردم به تعادل.

هیچ نظری موجود نیست: