2.بخشیدن،دیروز طبق معمول سر کار بد اخلاق و با سری شلوغ بودم و دنبال تنهایی و تمرکز.همکاری درخواست کاری داشت اما کار به درستی انجام نشد.نیمچه رابطهء دوستی هم با او دارم.رفته بود به مدیر پروژه گفته بود و مدیر پروژه به من.وقتی دوباره همدیگر را دیدیم ساکت بود.شاید منتظر جواب این کارش بود.درون خودم را چک کردم برای حسهایم.هیچ حس بدی به او نداشتم.برایم چیزی بود که گذشته.عصبانی شده و رفته شکایت کرده.نمی دانم.هیچ حس بدی درونم نسبت به او نبود.بخشیدن دیگران،اهمیت زیادی به اشتباهات دیگران ندادن،انسان را به خودش مشغول می کند و فرصت می دهد احساس رهایی و سبکی از دیگران کند.(ضد حال به خود اینکه شاید این ویژگی از خودخواهی ام باشد.یا اینکه اهمیت زیادی به آن موقعیت ها نمی دهم.دنبال موقعیتی گشتم که برایم بسیار مهم بوده و برای همین اهمیت واکنشهای جدی نشان داده ام) این آیین درویشی عجب چیزی است،حذف مهمات در دنیا.
پی نوشت:گفته بودم " به نظرم از ابلهانه ترین کارهای تکلنولوژی اطلاعات همین فیلتر کردن همه یک سایت وبلاگ نویسی است.چون محتوایی در خود این سایت نیست.اگر وبلاگی مشکلی دارد همان را فیلتر کنید."؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر